عاشقانه

هر جا هستم هر جا هستی توی قلبم ریشه بستی هر جا برم هر جا بری هرگز از یادم نمیری

فاصله دور اما قلبها نزدیک

از راه دور تورا میپرستم ای قبله ی امید من. از راه دور به تو عشق میوزم تا دیگر این فاصله ها رو احساس نکنی. از راه دور درد و دلهای خودم را به تو میگویم و تو را درآغوش محبت های خودم میفشارم. آری از همین راه دور نیز میتوانی دست در دستانم بگذاری و با هم قدم بزنیم. به خواب عاشقی میروم تا این رویا برایم زنده شود. این است برایم یک فاصله عاشقونه... برای تو مینویسم... ای تنها بهانه برای زیستن من تو خود را از من مگیر من با تو زاده شده ام بگذار تا طعم زندگی را نیز با تو درک کنم و با تو بمیرم. این را بدان که بدون دنیایم من هم نخواهم ماند دنیای من کاش میدونستی که چقدر دوستت دارم.http://upload.tehran98.com/img1/nyvryxw6oe5922dljlie.jpg

در کلبه ی  تنهایی خود پای پنجره نشسته  ام وبا یاد توسر میکنم با چشمانی بارانی تا شاید آسمان یاری ام دهد که حتی شده تصویری گنگ مبهم از چهره زیبایت را در ماه نظاره کنم. دوست دارم تا گرمای دستانت را حس کنم شاید.. شاید رگهایم دوباره از حرارت وجودت جان گیرد قلبم را به خاطر چشمانت به تپش وادارند چشمانی که همیشه در خیال من عشقم را باور دارند چشمانی که تا عمق وجودم را میسوزاند.


برچسب‌ها: عكس, داستان, عاشقانه,
[ یک شنبه 3 دی 1386 ] [ 21:18 ] [ reza.a ] [ ]

love

[ سه شنبه 28 آذر 1391 ] [ 1:51 ] [ reza.a ] [ ]

خسته ام

http://lab.rolab.loxblog.com/upload/lab.rolab/image/68wqdw0u8skt49tvmihy(1).jpg

 

به خدا خستم ديگه نميتونم...

دنيا دیگه بريدم از همه چی...


برچسب‌ها: عكس, داستان, عاشقانه,
[ سه شنبه 21 آذر 1391 ] [ 21:57 ] [ reza.a ] [ ]

tanha

 

و لبخند چقدر سنگین است در مقابل حسی که الهه ی تمام گریه های عالم است...

 

اما باز میخندم تا غم نگاهم چشمان عزیزانم را نیازارد...

 

آری در مقابل عکاس هم میخندم به همان دوربین مسخره

که میخواهد وجود بی ارزش مرا ثبت کند...........!!!


اصرار کرد !
لبخند زدم
یک
دو
سه
بازهم سوخت !!
عکاس نمی دانست
خنده بر من حرام شده است ...
کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه : "حالت چطوره؟" و تو جواب میدی خوبم!

کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه :

" میدونم خوب نیستی "


برچسب‌ها: عكس, داستان, عاشقانه,
[ پنج شنبه 2 آذر 1391 ] [ 1:14 ] [ reza.a ] [ ]

عشق


نمی دونم از کجا شروع کنم قصه ی تلخ سادگی مو

 نمی دونم چراقصمت میکنم روزهای خوب زندگی مو

چرا اول قصه همه دوسم میدارن

وسوط قصه همیشه سربه سرم میزارن

تا میخواد قصه تموم شه همه تنهاممیزارن

میتونم مثل همه دورنگ باشم دل نبازم

میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم

تا با یه نیش زبون بترکه و خراب شه

تا بیان جمعش کنن حباب دل سراب شه

میتونم بازی کنم با عشق و احساس کسی

میتونم درست کنم ترس دل و دلواپسی

میتونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم

میتونم پشت دلها قایم بشم کمین کنم

ولی باز با این همه حرفهامن هم مثل اونام

یه دروغ گو میشم همیشه ورد زبونام

یه نفر پیدا بشه به من بگه چیکار کنم

و چه تیریه اونی که دوسش دارم شکار کنم

من باید از چی بفهمم چه کسی  دوسم داره

تویه دنیا اصلاً عشق واقی وجود داره


برچسب‌ها: عكس, داستان, عاشقانه,
[ شنبه 13 خرداد 1386 ] [ 11:59 ] [ reza.a ] [ ]